تاريخ : چهارشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۸۸
داستان چهار دانشجو
هر چند وقت یک بار برای زنگ تفریح سایت هم که شده یک حکایت و یا داستان پند آموز کوتاه ( البته غیر الکترونیکی ) در وبسایت قرار میدهم . امیدوارم که مورد توجه دوستان قرار بگیرد .
داستان چهار دانشجو
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه ، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند ... استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند .
آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم ، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم. »
استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند...
آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند ، سپس ورقه را برگرداندند تا به سوالی که 95 نمره داشت پاسخ بدهند.
سوال این بود : کدام لاستیک پنچر شده بود ؟!
نظر شما = شخصیت شما
مطالب مرتبط :
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی در سفر ...
هر چند وقت یک بار برای زنگ تفریح سایت هم که شده یک حکایت و یا داستان پند آموز کوتاه ( البته غیر الکترونیکی ) در وبسایت قرار میدهم . امیدوارم که مورد توجه دوستان قرار بگیرد .
داستان چهار دانشجو
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه ، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند ... استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند .
آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم ، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم. »
استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند...
آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند ، سپس ورقه را برگرداندند تا به سوالی که 95 نمره داشت پاسخ بدهند.
سوال این بود : کدام لاستیک پنچر شده بود ؟!
نظر شما = شخصیت شما
مطالب مرتبط :
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی در سفر ...
ارسال توسط سید علی شاهرخی
آخرین مطالب